Damjiliqla-an
دوشونمك
تاريخ : جمعه 28 فروردین 1394 | وئبلاگچی : خـــزراوغلي
+0 به يه ن

یازار :

دکتر ح. م. صدیق

قسمت اول این مقاله تا حرف دال را شامل شد. اینک قسمت دوم آن را در زیر تقدیم می‌کنیم:

صدای آواک طنین دار میان زبانی و میان کامی «گ G » است‌. گاه «ق Q» نیز خوانده می‌شود‌. در واژه‌های پیشین‌کامی صدای (گ) می‌دهد‌. اگر در آغاز هجای نخستین آید، پیش از آن واکه‌ی‌ a / ә می‌آید‌. مانند‌:

«    »‌: bilig (ک (ب) ـ 7) بیلیگ‌: دانش‌. در ترکی آذری معاصر‌: بیلیک‌.

«    »‌: kiçig (ک (ش) - 3) کیچیک‌: کوچک‌. در ترکی آذری معاصر‌: ‌ کیچیک. دخیل در فارسی‌: کوچک‌.

«   »‌: bәğ (ت ـ 43) بغ: سرور‌. در ترکی آذری معاصر‌: بیگ‌. دخیل در فارسی کهن‌: بغ‌.

 

نشانه‌ی صدای پسین‌کامی «غ Ğ» در آغاز، میان و پایان هجاها می‌آید‌. مانند‌:

«   »‌: یاغی yaği (ک (ب) ـ 25، (ب) ـ 1) دشمن، در ترکی آذری معاصر: یاغی‌. دخیل در فارسی‌: یاغی‌.

«   »‌: اوغوز oğuz (ت ـ 10) ک (ب) ـ 14، ب ـ 29)‌.

اوغوز، نام ایلی از ترکان‌. در ترکی آذری معاصر‌: اوغوز‌. دخیل در فارسی‌: غز‌.

برای صدای آواک بی طنین پیشین زبانی و پیشین‌کامی «ک K » به کار می‌رود‌. در آغاز، میان و انجام هجاها می‌آید‌. مانند:

«   » kişi کیشی (ب ـ 25) انسان‌. در ترکی آذری معاصر‌: کیشی‌. دخیل در فارسی‌: کِشی‌.

«     » kümüş ک‍وموش (ک (ش) ـ 5) نقره‌. در ترکی آذری معاصر‌: گوموش‌. این نشانه گاه به صورت  نیز نوشته می‌شود‌.

 

الفبای ترکی قدیم - اورخونی

نشانه‌ی‌ صدای آواک پسین‌کامی «ق Q» که در آغاز، میان و پایان هجاها می‌آید‌. این نشانه، صداهای گوناگون (G / Q / K / K ) را نیز می‌رسانیده است‌. مانند‌:

«  الفبای ترکی قدیم، اورخونی  »‌: qani قانی (ک (ب) ـ 9) کو‌؟ در ترکی آذری معاصر‌: هانی‌؟

«  الفبای ترکی کهن، اورخونی »‌: qara قارا (ت ـ 7، ک (ب) ـ 38) سیاه، بزرگ، انبوه، در ترکی آذری معاصر‌: قارا‌. دخیل در فارسی‌: قره‌.

«  الفبای ترکی کهن، اورخونی »‌: qari قاری (ت ـ 560) کهنه و پیر‌. در ترکی آذری معاصر‌: قاری‌.

 

در واژه‌هائی که آواک‌های پسین‌کامی دارند نشانه‌ی‌ صدای زبانی ـ کامی و طنین دار «ل L» است‌. در میان و پایان هجاها می‌آید‌. در زبان گؤی تورک این صدا در آغاز واژه‌ها نمی‌آمده است‌. در سنگیاد‌های ترکی فقط در سه لغت دخیل در آغاز واژه دیده می‌شود‌. نخست کلمه‌ی lagzin در معنای خوک، دخیل از مغولی. و دوم کلمه liyu در معنای اژدها دخیل از چینی است که فقط به عنوان اصطلاحات نجومی ـ تقویمی به کار رفته‌اند‌. بدین گونه باید گفت که اگر صدای «ل» در آغاز کلمه بیاید، باید واکه‌ی‌ «آ» بر آن افزوده شود‌.

مانند‌:

«  »‌: آلپ alp (ت ـ 10)‌ قهرمان شجاع‌. در ترکی آذری معاصر‌: آلپ‌. دخیل در فارسی‌: الب‌.

«  »‌: قول qul (ک (ب) ـ 7) برده و بنده‌. در ترکی آذری معاصر‌: قول‌. دخیل در عربی و فارسی‌: غلام (این کلمه از دو جزء qul و am ساخته شده است و در معنای «بنده‌ی‌ من» است‌. از سوی ترکان ایرانی به تاجیکان و فارس‌هائی که در خدمت حکومت‌های ترک بودند، اطلاق می‌شده است‌. بعدها مورخان فارس، این گروه از فارس‌ها و تاجیکان را «غلامان ترک» نامیدند که معنائی وارونه هم پیدا کرد)‌.

«    »‌: یاشیل yaşıl (ت (ب) ـ 17) سبز‌. در ترکی آذری معاصر‌: یاشیل‌.

« »‌: اول ol (ک (ش) ـ 7) او‌. در ترکی آذری معاصر‌: او‌. دخیل در فارسی‌: او (ضمیر سوم شخص مفرد)‌.

این علامت اگر در واژه‌هائی همراه واکه‌ی‌ پیشین‌کامی ‌آید، به صورت () نوشته می‌شود‌. مانند‌:

«     »‌: bәğlәr بغلر (ک (ش) ـ 2) سروران‌. در ترکی آذری معاصر‌: بیگلر، دخیل در فارسی‌: بغ‌ها‌.

«  آموزش الفبای ترکی کهن اورخونی   »‌: bilgә بیلگه (ت ـ 1، ک (ش) ـ 1، ب ـ 1)‌: دانشمند، دانشی مرد‌.

 

نشانه‌‌ی آواک دو لبی و طنین دار «م M » که در آغاز، میان و پایان هجا می‌آید‌.

مانند‌:

« »‌: mәn (ک (ش) ـ 11) من‌. ضمیر اول شخص مفرد‌. در ترکی آذری معاصر‌: من‌. دخیل در فارسی‌: من‌. در ترکی آناتولو، با حادثه‌ی‌ ابدال مواجه شده و «بن» تلفظ شده است‌.

«  »‌: امتی amti (ک (ش) ـ 3) اکنون‌. در ترکی آذری معاصر‌: ایندی‌. در ترکی آناتولو‌: ایمدی‌.

«  »‌: ایلیم ilim (ک (ب) ـ 9) ایل من‌. در ترکی آذری معاصر‌: ائلیم‌.

 

نشانه برای صامت پسین‌کامی و طنین دار «ن N» که فقط در میان و پایان واژه می‌آید‌. مانند‌:

«    »‌: قانی qani (ک (ب) ـ 9) کو؟ در ترکی آذری معاصر‌: هانی‌.

«    »‌: اوغلان oğlan (ک (ش) ـ 1) پسر، سرباز‌. در ترکی آذری معاصر‌: اوغلان‌.

«    »‌: آلتون altun ((ش) ـ 5) طلا، زر‌. در ترکی آذری معاصر‌: آلتین‌. دخیل در فارسی‌: آلتون‌.

«    »‌: بودون bodun (ک (ش) ـ 1) مردم، ملّت‌. در ترکی آذری معاصر‌: بوتون‌. دخیل در فارسی‌: باتان (مثلاً در‌: اکباتان)‌.

 

این نشانه اگر در واژه‌هائی با واکه‌ی‌ پیشین‌کامی بیاید به صورت (  ) نوشته می‌شود و در آغاز کلمات دیده می‌شود‌. مانند‌:

«   آموزش الفبای کهن ترکی اورخونی »‌: اؤتوکن ötükәn (ک (ش) ـ 3) نام مکان‌.

« »‌: әn نه (ت ـ 57، ک (ب) ـ 9) چی‌؟ کدام‌؟ در ترکی ایرانی امروز‌: نه‌؟ نمنه‌؟ نمه‌؟ گاهی نیز در واژه‌هائی که با واکه‌ی‌ پسین‌کامی ساخته شده‌اند، می‌آید‌.

مانند‌:

«      »‌: قونایین qonayın (ک (ش) ـ 7) فرود آئیم‌. در ترکی ایرانی امروز مصدر «قونماق» مصدری فعال است‌. از همین مصدر کلمه «قُناق» در فارسی در معنای مهمان دخیل از ترکی است‌.

 

نشانه برای آواک معروف به نون غنّه «نگ ŋ » که اکنون هم در میان ترکمن‌ها و برخی ایلات شاهسون آذربایجان به کار می‌رود‌. آواک پسین‌کامی طنین دار است که به کاف صغیره نیز معروف بوده است‌. این نشانه، فقط در میان و پایان واژه‌ها آمده است‌. مانند‌:

«    »‌: تانگری Taŋri (ک (ش) ـ 1، 2، ب ـ 1) خدا، الله، آسمانْ‌خدا، آسمان، پگاه‌. در ترکی آذری و معاصر‌: تاری و تانری‌.

« »‌: اؤنگ öŋ (ت ـ 7، ک (ب) ـ 6) جلو، مقابل‌. در ترکی آذری معاصر: اؤن‌.

«  »‌: بونگ buŋ (ک (ش) ـ 3) غم و غصه‌.

 

نشانه‌ی‌ واکه‌ی‌ دو لبی، انفجاری و بی طنین «پ P» که در میان و پایان هجاها می‌آید‌.

«  » آپا apa (ک (ب) ـ 1) جد بزرگ، پدر بزرگ‌. در ترکی آذری معاصر‌: آبا، در معانی گوناگون از جد پدر بزرگ، مادر بزرگ، و جز آن به کار می‌رود‌. کلمه‌های «بابا» و «پاپا» از همین ریشه است‌. در فارسی گذشته از این اشکال، تلفظ «آپه» نیز موجود است‌. در فارسی دخیل است‌.

«   »‌: آپار apar (ک (ب) ـ 4) نام ایل آوار‌. دخیل در فارسی‌: آواره‌.

« آموزش الفبای ترکی کهن اورخونی »‌: آلپ alp (ت ـ 10، ک (ش) ـ 6، ب ـ 7) پهلوان، شجاع‌. در ترکی آذری معاصر‌: آلپ‌. دخیل در فارسی‌: الب‌. 


قایناق :

"دوستداران دکتر حسین محمدزاده صدیق" وئبلاگی


"تورکشناسی2" وئبلاگی
l


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر     بؤلوم لر: يازي
آرشیو
سون یازی لار
یولداش لار
سایغاج
ایندی بلاق دا : نفر
بوگونون گؤروشو : نفر
دونه نین گؤروشو : نفر
بوتون گؤروش لر : نفر
بو آیین گؤروشو : نفر
باخیش لار :
یازی لار :
یئنیله مه چاغی :